فصل سوم دستگاه بینایی دستگاه بینایی همه پستانداران از سه قسمت اصلی تشکیل میشود که شامل: ۱-چشم که گیرنده نوراست و پیام های بینایی درآن شکل می گیرد. ۲- راههای بینایی که این پیامها را به سوی مغزهدایت می کند. ۳-مراکز بینایی مغز که مسئول تعبیر و تفسیر این پیامهاست. چشم مهمترین منبع اطلاعات حسی […]
فصل سوم
دستگاه بینایی
دستگاه بینایی همه پستانداران از سه قسمت اصلی تشکیل میشود که شامل:
۱-چشم که گیرنده نوراست و پیام های بینایی درآن شکل می گیرد.
۲- راههای بینایی که این پیامها را به سوی مغزهدایت می کند.
۳-مراکز بینایی مغز که مسئول تعبیر و تفسیر این پیامهاست.
چشم مهمترین منبع اطلاعات حسی است.
اهمیت پلک ها برای چشم
۱-شستشوی چشم
۲-مرطوب نگه داشتن و جلوگیری از خشکشدن چشم
۳-ممانعت از ورود گردو غبار واشیاء خارجی
۴-تنظیم میزان نور ورودی به چشم
۵-درموقع بحث و سخنرانی فاصله پلک ها از همنشان میدهد که شنونده چقدر مشتاق سخنان گوینده است.
به طور میانگین هر ۴ثانیه شما یکپلک میزنید.هرچند تعداد دقیق پلک زدنها از یک شخص به شخص دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت هست.مثلا در هوای خشک یا وقتی با کسی بحث میکنیم تعداد پلک زدنها دو برابر میشود. هر باز و بسته شدن چشم ۱/۳ثانیه طول میکشد.
ساختمان چشم:
چشم از چهار قسمت اصلی شامل صلبیه،قرنیه،زلالیه و مشیمیه تشکیل شده است.
کره چشم یکی کره تقریبا کامل با قطر تقریبی۲۴میلی متر است.سفیدی چشم که همان صلبیه هست غشایی محکم به ضخامت حدود یک میلی متر است.این غسل در جلوی چشم تبدیل به غشایی شفاف و بی رنگ به نام قرنیه میشود.به دلیل اینکه فشار مایع داخل کرده چشم دوبرابر فشار جو هست محکم بودن صلبیع ضروری است. قرنیه بر خلاف صلبیع نور را به راحتی از خود عبورمیدهد.
دلیل شفاف بودن قرنیه این است که رشته های تشکیل دهنده قرنیه به گونه ای منظم کنار هم قرار گرفته اند و خون درآن جریان ندارد از این رو قرنیه اکسیژن و مواد مغذی خودرا از طریق مایعی که شبیه ماه مغزی-نخاعی موجود در دستگاه عصبی است تامین میکند.این مایع بی رنگ زلالیه نام دارد.
عنبیه:غشای مشکی یا رنگی که گرداگرد روزنه چشم را فراگرفته عنبیه نام دارد.رنگ عنبیه را همان عاملی که تعیین کننده رنگ پوست هست تعیین میکند.وظیفه عنبیه مقدار نور ورودی به چشم است.عنبیع های تیره بهتر از عنبیه های روشن از چشم در مقابل نور محافظت میکنند.
مردمک:روزنه هایی که عنبیه دور تا دور آن را فرا گرفته مردمک نام دارد و اندازه آن تحت کنترل بازتاب است.
وقتی که چشم در معرض نور زیاد قرار میگیرد کاهش قطر مردمک موجب کاهش میزان نور ورودی به شبکیه میشود ودر نور کم با افزایش قطر مردمک میزان نور ورودی افزایش می یابد.
عدسی:عدسی چشم کروی و شفافی است که پشت عنبیه و مردمک قرار دارد و کمی مایل به زرد است.عدسی قادر است شکل خودرا تغییر دهد میتواند خودرا با اشیا دور و نزدیک تطبیق دهد و تصویر آن را بر روی شبکیه متمرکز کند به این فرایند انطباق میگویند.با افزایش سن عدسی رشد طیای میکند و ضخیمتر میشود و تغییر پذیری آن کاهش می یابد.
زجاجیه و مشیمیه:
مایع زجاجیه بین عدسی و شبکیه قرار دارد.زجاجیه مایع ژله مانند شفافی است که کره چشم را حفظ میکند.علی رغم شفافیت دانه های ریزی در آن دیده میشوند.
لین صلبیه که بیرونی ترین لایه چشم است و شبکیه که درونی ترین لایه چشم است لایه ای قرار دارد که مشیمیه نامیده میشود.مشیمیه لایه ای تیره رنگ وکار آن جذب نوری است که جذب گیرنده های نوری شبکیه نشده است.واجازه نمیدهد این نور به سایر قسمت های شبکیه منعکس شود.مشیمیه مواد غدایی لازم خودرا از طریق جریان خون به چشم می رساند.
شبکیه:شبکیه ضخامت کمی دارد ولی ساختاری پیچیده و مرکب از ده لایه است که تصویر اشیاء نهایتا روی این پرده عصبی می افتد.
نور پس از عبور از قرنیه،زلالیه،عدسی و زجاجیه از چندلایه شبکیه می گذرد تا در نهایت یه لایه ای میرسد که گیرنده های نوری در آن قرار دارد.براساس شکل این گیرنده ها آنها داده یاخته های مخروطی ومرحله ای تقسیم کرده اند.یاخته های بلند،نازک و استوانه ای شکل یاخته های میله ای و یاخته های کوتاهتر و پهن تر یاخته های مخروطی هستند.
طبق نظریه شبکیه دوگانه که ماکس شولتز آن را ارئه کرد دو دستگاه بینایی جداگانه وجود دارد،یکی برای دید در نور کم که وابسته به میله هاست ودیگر دید در روشنایی که به مخروطی ها وابسته است.در شبکیه برخی افراد سلولهای میله ای وجود ندارد ویا میله های موجود مختل بوده و فعالیتی ندارند.وقتی که روشنایی تا حد خاصی کاهش می یابد آنها دیگر قادر به دیدن نیستند.این افراد مبتلا به شب کوری اند.برخی دیگر از افراد نور روز ناراحت کننده است آنان رنگ را احساس نمیکند و دقت دیدشان بسیار ضعیف است.عملکرد آنها در روشنایی کم طبیعی است این افراد مبتلا به روز کوری هستند.و این نشان دهنده این هست که برای ادراک رنگ وجود مخروط ها ضروری است.
لکه زرد:لکه زرد بخشی از شبکیه هست که نسبت به سایر قسمت های شبکیه فرورفته است و مهمترین بخش شبکیه هست.پیش از آنکه نور به گیرنده های نوری برسد بخشی از آن جذب لایه های شبکیه یا پراکنده میشود.برای کاهش این امر مویرگها و یاخته ها در کنار ی لکه زرد قرار دارد این مویرگها و یاخته ها در برآمدگی اطراف لکه زرد قرار گرفته است.در لکه زرد تراکم یاخته ها شدید است .در بخش مرکزی لکه زرد فقط یاخته های مخروطی وجود دارد.شکل یاخته های م چند در لکه زرد با سایر یاخته ها شبکیه کمی متفاوت هست این یاخته ها کمی بلندتر نیازمندند..
فتو شیمی بینایی:
برای اینکه گیرنده های نوری تحریک شوند باید یکبیه چند فوتون نور جذب کنند.هر ماده ای که نور را جذب میکند رنگدانه نام دارد. در مخروط ها وسیله ها رنگدانه های بینایی جای گرفته اند .در این یاخته ها رنگدانه ها به صورت لایه هایی در انتهای گیرنده های نوری روی هم قرار گرفته اند.
عصب بینایی و نقطه کور:
آزمونهای حدود یک ونیم میلیون یاخته گرهی شبکیه در نقطه ای جمع میشوند و دسته ای را تشکیل میدهند که عصب بینایی نام دارد در وسط عصب بینایی رگ های خونی شبکیه قرار دادند. در این منطقه گیرنده های نوری وجود ندارد هیچ تصویری در آن ثبت نمیشود به همین جهت به آن نقطه کور میگویند.
آزمونهای نیمه چپ هردو شبکیه به سمت چپ و آزمونهای نیمه راست هردو شبکیه به سمت راست مغز میروند.به این ترتیب اطلاعات سمت راست میدان دید در سمت چپ و اطلاعات سمت چپ میدان دید در سمت راست مغز منعکس میشود.