پدر ایناز می گوید: «دخترم تب و لرز داشت و تقریباً ساعت 19 عصر به درمانگاه دیشموک رفتیم و ساعت 20 ویزیت شد، پزشک نسخه تجویز کرد و از داروخانه دیشموک گرفتم.»
درمانگاه بخش دیشموک از کمترین امکانات و تجهیزات لازم برخوردار هست، کمبود نیروی انسانی کافی و متخصص و تخت بستری بر مشکلات این درمانگاه اضافه میشود، به طوریکه گاهی مردم این منطقه به دلیل کمبودهای مختلف با مشکلات جدی روبرو میشوند و آنطوری که اهالی این بخش میگویند، برخی از مرگ و میرها در این منطقه به دلیل نبود درمانگاه مجهز و پزشکهای متخصص کافی است.
حجت الاسلام راوند امام جمعه دیشموک در سفر حسین کلانتری استاندار کهگیلویه و بویراحمد (30 خرداد ماه 98) پرده از مشکلات این درمانگاه بر میدارد و با اشاره به خدمات بهداشتی درمانی در دیشموک، بیان میکند که برخی از بیماران در مرکز بهداشتی درمانی دیشموک به خاطر سهل انگاری و کم کاری پزشکان و پرسنل میمیرند که در ده روز اخیر دو نفر در درمانگاه دیشموک جان باختند که میطلبد توجه بیشتری در این زمینه داشته باشیم. در ادامه روایت تلخی از پایان زندگی دختر 2/5 ساله دیشموکی گزارش داده می شود و این گزارش صرفاً برای اطلاع مسئولان دانشگاه علوم پزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد است که برای گسترش و توسعه درمانگاه دیشموک اهتمام جدی بورزند و از طرفی نظارت بر این درمانگاه را افزایش دهند.
پدر «آیناز بزله» دختر 2 و نیم ساله ساکن روستای دلیسفلی بخش دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد به یکی از خبرنگاران محلی میگوید:
«روز سهشنبه 28 خردادماه سال 1398 ساعت 17 بعدازظهر «آیناز» هندوانه میخورد و مسموم میشود.»
محمد بزله ادامه میدهد: «دخترم تب و لرز داشت و تقریباً ساعت 19 عصر به درمانگاه دیشموک رفتیم و ساعت 20 ویزیت شد، پزشک نسخه تجویز کرد و از داروخانه دیشموک گرفتم.»
«داروهای تجویزشده را به پزشک نشان دادم و پزشک نحوهی استفاده را بیان کرد و گفت که دخترم هیچ مشکلی ندارد.»
«چندین بار از پزشک درخواست کردم که به دخترم سرم وصل کنند یا واکسن تجویز کنید، پزشک گفت که دخترم هیچ مشکلی ندارد.»
«به روستا برگشتیم و داروهای تجویزشده پزشک را به مقدار تعیینشده به دخترم دادم، حال دخترم تقریباً خوب بود تا ساعت 5 صبح روز چهارشنبه 29 خردادماه که دو باره تب و لرز گرفت.»
«هوا تاریک بود، روستای محرومی هستیم با روستاهای پایین تماس گرفتم و گفتم ماشین بیاورید تا دخترم را به بیمارستان برسانم.»
«حدود 10 دقیقه طول کشید تا ماشین به روستای دلی آمد و دخترم را ساعت 6 صبح به درمانگاه دیشموک رساندم.»
«منشی درمانگاه ساعت 7:10 صبح برگه ویزیت داد و گفت که پزشک خواب است و ساعت 8 صبح ویزیت میکند.»
«دخترم در آغوشم بود تا پزشک بیاید و متأسفانه پزشک بعد از 2 ساعت تأخیر آمد.»
«به درب اتاقخواب پزشک رفتم و التماس کردم کمکم کنید، ساعت 7:30 دقیقه صبح منشی درمانگاه به دخترم اکسیژن و سرم وصل کرد و چند دقیقه بعد پزشک آمد.»
«حدود 30 دقیقه پزشک بالای سر دخترم بود که بعد گفتند دخترت فوت کرد هیچ کاری برای «آیناز» نکردند.»
«از درمانگاه دیشموک شکایت کردم و حتی قاضی پرونده هم به کلانتری دیشموک آمد، دخترم به پزشکی قانونی دهدشت و یاسوج ارجاع داده شد و گفتند که بعد از چند روز جواب آن میآید.»
مادر «آیناز» میگوید: ««آیناز» 2 و نیم ساله هیچ بیماری خاصی نداشت و حتی یکبار بیمار نشد.»
«دخترم مسموم شد و پزشک شربت سرماخوردگی تجویز کرد، پزشکان یاسوج هم گفتند که چرا برای کودک مسموم، شربت سرماخوردگی تجویز کردند!»
«پزشک دخترم را معاینه نکرد که حتی تب «آیناز» را اندازه بگیرد، داروهای تجویزشده پزشک مسمومیت دخترم را بدتر کرد.»
«داروهای «ری هایدرومد» و «کیدی کلد» برای دخترم تجویز شد، برای دخترم هیچ کاری نکردند گفتند 7 و 15 دقیقه پزشک ویزیت میکند.»
«دخترم تا لحظه مرگ میگفت مامان تشنه هستم و آب میخواهم حتی نگذاشتند چشمان «آیناز» را ببندم و با چشمان باز دفن شد.»
«شایعه میکنند که «آیناز» را بعد از مرگ به درمانگاه آوردهاید پس چرا به یک مرده ویزیت دادند.»
«شایعه میکنند که بعد از ویزیت پزشک در دیشموک، دو باره به «آیناز» هندوانه دادهام، دخترم بعد از مسمومیت دیگر نتوانست چیزی بخورد.»
«هیچ کاری نتوانستم برای دخترم انجام بدهم، پزشک هم گفت دخترت هیچ مشکلی ندارد، فریاد زد و از اتاق بیرونم کرد.»
پدر «آیناز» میگوید: «از رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج خواستاریم مراقبت کودکان دیگر باشد، «آیناز» که فوت کرد.»
«آیناز» ساعت 8 صبح روز چهارشنبه 29 خردادماه در درمانگاه دیشموک درگذشت، «آیناز» تنها فرزند این خانواده بود.
- منبع خبر : کبنا
علی
تاریخ : 7 - تیر - 1398
تبریک خدمت جناح های سیاسی که مردم ما را به این روز انداختند
حق
تاریخ : 7 - تیر - 1398
عامل بدبختی ما، قوم گرایی و طایفه گرایی و انتخاب بد مسئولین بر اساس آیتم های غلط و عدم توجه به توانمندی افراد
دبیقی محمد باقر
تاریخ : 7 - تیر - 1398
احسن، تا زمان وجود جناح و قوم همین اوضاع…. استان ما در جهالت به سر میبرند و با شعار های قومی جناحی براحتی میتوان متعصب فريبشان داد
بی نام و گمنام
تاریخ : 7 - تیر - 1398
خدا لعنتتون کنه که ای دختر از ای دنیا بردین خدا روز خوش نبینید
شاهین
تاریخ : 8 - تیر - 1398
برین پای صندوقها و بگین کی قوممونه و کی قوممون نیست،خدالانت کنه باعث و بانیش را
مهرزاد
تاریخ : 12 - تیر - 1398
عمان از دست آدمایی که فکر میکنن همه چیز میدونن ولی دقیقا هیچی نمیتونم مثل همین پزشک